یه مقاله امروز صبح خوندم در مورد high sensitive person.به طور مشخص براش سرچ کرده بودم تا ببینم آیا واقعا من حساسم؟و متوجه شدم قضیه از چه قراره.این افراد 20 درصد جمعیت جهانن و سیستم عصبی شون حساس تره.از نظر جسمی و روانی و اجتماعی چیزها رو متفاوت از بقیه حس میکنن.حالا از کجا بفهمیم ما تو این دسته ایم؟اگه بقیه بهتون میگن زیادی حساسی و واسه همین اومدی سرچ کردی و به این صفحه رسیدی ممکنه باشی.ولی نشونه های دیگه ای هم داره.
به طور خلاصه به نور و صدا و بو حساس ترن.یه بویی رو حس میکنن که بقیه نمیکنن.وقتی فیلمی رو میبینن که احساسات توش هست گریه میکنن.حالا ممکنه شاد یا غمگین یا انگیزشی باشه.مشکلات رابطه شون با بقیه بزرگتر از حد واقعی به نظر میان.به خاطر این ویژگی شون با افراد از نظر عاطفی بسیار نزدیک هستن.احساسات بقیه رو مثل احساسات خودشون حس میکنن.اما همه اش منفی نیست.اینا به راحتی لذت هاشون هم بیشتر از بقیه س.با یه لیوان چای چنان لذت میبرن که هیشکی نمیبره.چون شادی رو بیشتر حس میکنن و از طرفی میدونن که این گذراست آدم های سپاسگزاری هستن.
از چیا باید دوری کنن تا حال شون خوب بمونه؟
از موقعیت ها یا محتوایی که ناراحت شون میکنه دوری کنن.مثلا فیلم اسلشر نبینن.برنامه کاری شون رو شلوغ نکنن.گرفتاری های رابطه هاشون رو حل کنن.با خود طرف حرف بزنن نه که واسه خودشون قصه ببافن.به انتظارات دیگران از خودشون نه بگن.اینقدر نخوان همه رو راضی کنن.مقایسه اجتماعی روشون اثر بدی داره.یه کاریش کنن.مثلا از آدم های مقایسه کن و انرژی منفی دوری کنن.تحمل این افراد کمه.با سروصدا و بوی بد و یا شلوغی فیزیکی خونه و کثیفیش حواس شون پرت میشه و نمیتونن تمرکز کنن.این مورد برای من خیلی جالب بود و باعث شد فکر کنم شاید وسواس ندارم.این آدما با سوپرایز بهت زده یا وحشت زده میشن.Hangry میشن.یعنی تحمل گرسنگی رو ندارن و به خاطرش زودرنج و تحریک پذیر میشن.این مورد رو من شدیدا دارم و خوبه که عزیزانم اینو میدونن.قسمت بدش اینه که خودم نمیفهمم گشنمه و بعد از غذا خوردن میفهمم چم بوده:)
این افراد سخت ترین منتقدهای خودشون هستن و شکست های شخصی شون رو بزرگتر از حد عادی میدونن و بیشتر از بقیه از خودشون شرمنده میشن.دوس ندارن وقتی دارن کار چالشی میکنن پاییده بشن.اگه این کار رو کنی احتمالا کار رو خراب میکنن.کمالگران ولی احتمالا بیشتر از بقیه به این آگاهن که استرس ناشی از کمالگرایی هم اجتناب ناپذیر نیست.اگه مثبت بودن رو با اضافه کردن تجربه های مثبت به زندگی شون بیشتر کنن استرس کمتری میکشن.یاد بگیرن نه بگن و بعدش هم حسشون خوب بمونه و در آخر یه محل امن مثلا خونه واسه خودشون داشته باشن.این آخری منو به این نتیجه رسوند که حتی اگه کارم رو بتونم تو خونه انجام بدم ولی دفتر داشتن واجبه.
داشتن یه برنامه برای وقتی که حالتون بده یا توی موقعیت سختی هستین کار خیلی خوبیه.من میخوام یه پلی لیست درست کنم و یکم هم شکلات بخرم ذخیره کنم تا تو روزای بدم بخورم.